سه ترکه بر دوچرخه من میمون و پدر

کد شناسه :9420

داستان جالب و جذابی در باره دختر کوچولویی که تنها یک آرزو داشت، آن هم این بود که یک میمون کوچولو داشته باشد. دختری که فکر می‌کرد اگر بتواند فقط یک روز، همبازی یک میمون بشود به هم? آرزوهایش رسیده است. پدر این دختر بالاخره آرزوی دختر شیطانش را برآورده می‌کند، او را سوار بر دوچرخه می‌کند و می‌بردش باغ ملی یا همان شهربازی، جایی که باغ وحش هم دارد. باغ وحش رفتن یک دردسر بزرگ داشت، آن هم این بود که برای دیدن حیواناتی که دخترک دوستشان داشت باید بلیت می‌خریدند . زندگی همین‌طور است وقتی چیزی را دوست داری باید برای خواستنش بلیت بگیری و بلیت هم بعضی وقت‌ها گران است. اما از آن‌جایی که هرکاری راهی دارد. بلیت گران هم به جای یک راه دو راه دارد. «سه‌ترکه بر دوچرخه» داستان بامزه‌ای است که نویسنده این داستان از زبان دخترکی شیطان برای کودکان و نوجوانان نقل کرده است،

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر